گوینده به کسی گفته میشود که مطلبی را برای رادیو میخواند و بیان و عرضه میکند . اگر بخواهیم این موضوع را به تعریف بیاوریم باید بگوییم گوینده شخصی است که صدای خوب و لطیفی دارد، با آهنگی جذاب و متفاوت از دیگران.
این شخص در عین حال باید دارای سواد و اطلاعات کافی باشد و بتواند به مفاهیم مربوط به متن ضمن خواندن توجه کند. در عین حال گوینده باید توان تشخیص کافی در بیان و القای مفاهیم و انتخاب ریتم مناسب برای بیان مفاهیمی که در متنش وجود دارد را داشته باشد. تسلط کافی بر ادبیات و واژههای متن نیز بسیار مهم است و به همین منظور گوینده باید مدام برای خوب بیان شدن این واژهها و اصطلاحات در صدد کسب اطلاعات تازه و جدید باشد. از مهمترین خصوصیاتی که یک گوینده رادیو باید داشته باشد حساسیت در فهم و تفهیم مطالب است، یعنی هم خودش خوب بفهمد و هم خوب بفهماند و سعی کند که این حرکت را با احساس مناسب و قابل قبول به شنونده منتقل کند. در واقع نقش عمده و نهایی گوینده این است که زمینه را برای برانگیختن رغبت شنیدن و گوش دادن و به طور کلی جلب توجه شنونده برای گرفتن این اطلاعات فراهم کند .
یک گوینده خوب رادیویی در ضمن کار و فعالیتهای گویندگیاش باید یکسری نکات و ملاحظات را دائم مد نظرش باشد، یکی گستردهتر کردن آشنایی با ادبیات موضوعاتی است که همواره در دسترس اوست و با آن سر و کار دارد ، یعنی شیوهها، فرمها، سبکهای جدید را در ادبیاتی که دربارهاش بحث میکند مد نظر داشته باشد و آن را توسعه دهد. دیگر اینکه برای بیان درست، کامل و دقیق عبارات و واژهها و اصطلاحات تمرین کند. چون مردم از گوینده یاد میگیرند و اگر گوینده این اصطلاحات را درست بیان کند ما هم بهعنوان شنونده حتماً آن اصطلاحات و تعابیر را درست بیان خواهیم کرد، همچنین گوینده باید در ادای صحیح واژهها و کلمات اهتمام ورزد تا درستترین شکل واژهها و کلمات در گوش همه بنشیند و همچنین به دکلماسیون و رعایت اصول فنی توجه کند. اگر به این نکات توجه شود بیان مفاهیم هم بهتر صورت میگیرد، یعنی با توجه به دکلماسیون درست، بهتر میتوان مفاهیم مورد نظر را بیان کرد. گوینده باید متن را به گونهای بخواند که شنونده راضی نگه داشته شود. یعنی گوینده دائماً خود را در ارتباط متقابل با شنونده ببیند و این رابطه قطع نشود .
گویندگی در یک تعریف ساده، حرف زدن، انتقال فکر یا منظوری نهفته در یک مطلب، به شیوهای زیبا و درست به مخاطب است . گوینده خوب علاوه بر داشتن صدا و بیانی زیبا و بدون عیب ( از لحاظ تلفظ حروف، لحن و لهجه) باید سواد کافی داشته باشد . گوینده خوب باید خوب بشنود، خوب ببیند و عملی را که انجام میدهد در مغز کنترل و در زبان پخش کند. یک گوینده باید قدرت برقراری ارتباط داشته باشد. دارای قدرت انتقال فکر و احساس باشد و بتواند شخصیت خود را منعکس کند .
مجری و گوینده رادیو دو نقش ایفامی کند:
1- وصل: اولین نقشی که گویندگان و مجریان به عهده دارند ایجاد وصل بین شنوندگان و برنامه است. آن ها از طریق خواندن متن یا طرح سؤال و پرسش یا گفتگو و ... موجب وصل میان برنامه و مخاطب می شوند. این کارکرد و نقش مشترکی میان دو رسانه رادیو و تلویزیون است. در این حالت ویژگی های فیزیکی صوتی گوینده یا مجری در رادیو و مختصات تصویری گوینده یا مجری در تلویزیون زمینه مهمی برای قبول و وصل مخاطب و همراهی او با برنامه است. از این جا به بعد شرایط و زمینه ها ی بین دو رسانه کاملاً متفاوت است. لذا نقش و کارکرد گوینده و مجری رادیویی با تلویزیونی تفاوت اساسی پیدا می کند .
2- بسط: نقش دومی که مجریان و گویندگان رادیو دارند کمک به بسط خیال پردازی شنونده درباره برنامه و معنا و مفهوم آن است. در برنامه های گوینده محور رادیو این وظیفه به عهده نویسنده است تا با کم و زیاد کردن کلمات و جملات مطالب لازم را برای بسط در اختیار گوینده قرار دهد، حال آن که در برنامه های مجری محور این کار به عهده شخص مجری است. اگر بسط در رادیو امری الزامی و ضروری است در تلویزون مخل محسوب می شود و موجب رنجش بینندگان آن است. زیرا تلویزیون همواره کسی را برای وصل می خواهد تا تصاویر پی درپی درمعرض قرار گیرد و معنا و مفهوم خود را به مخاطب بچشاند .
گوینده خبر:
اولین قدم در کار گویندگی خبر، درک و فهم خبر است . گوینده باید فکر خود را خودکار کند. فکر در حالت عادی صحبت کردن، خودکار است ولی موقع اجرای گویندگی اینچنین نیست و گوینده باید برای اینکار، مطلبی را سریع بخواند و یکدفعه توقف کند و درباره آن فکر نماید و ببیند موضوع چه بوده است، بعد دوباره مطلب را بخواند و این بار فکر کند تا چه حد از مطلب را درک کرده است، اینکار را مرتب تکرار کند تا تمام مطلب را بفهمد و با وقت گیری و کم کردن تعداد دفعات سعی کند به نتیجه مطلوب برسد. اینجا سرعت نیز نقش متفاوتی دارد، خبرها از روی متن خوانده می شود و به دلخواه گوینده سرعتش تعیین نمی شود. این یک قانون است. برای سرعت ادای کلمات " بیش از صد کلمه فارسی در یک دقیقه " و گرنه سرعتی مناسب نخواهد داشت.
یک گوینده عادی 80 تا 90 کلمه در دقیقه باید بتواند حرف بزند و گوینده خوب کسی است که بتواند تا دویست کلمه در دقیقه صحبت کند بدون اینکه نقصی درگفتار یا کلمات او پیش بیاید. این میزان سرعت برای خواندن ، هم کشش لازم برای خواندن خبر را ایجاد میکند و هم به نحوی است که مطالب به راحتی شنیده و درک میشود. به هنگام خواندن خبر احتمال غلط خوانی و یا تپق زدن برای گوینده وجود دارد، بنابراین بهترین روش متداول، اعتراف صادقانه به آن است.
گوینــده خبر می بایست در حین گویندگی واژهها و مفاهیمی را که دارای بار خبری بیشتری هستند، " برجسته تر" کند.لحن متناسب با محتوا و فراز و نشیب ها و همچنین مکث و عطف و تاکیدها بیشتر از آنچه که گوینده پخش (تولید) رعایت میکند باید توسط گوینده خبر رعایت شود .
برجسته خوانی در هر متنی (خبری یا غیر خبری ) از شرایط و ویژگی های یک گوینده خوب است . در هر متن خبری حداقل یک مفهوم مهمتر و برجسته تر است. لحن در خبر عامل تعیین کنندهای است. این لحن و آهنگ مناسب گوینده است که مخاطب را به شنیدن خبر ترغیب می کند. لحن یا همان شیوه گفتار باید متناسب با بخش خبری یا مخاطبان و موضوع خبر باشد و گوینده خوب خبر آن است که با حفظ شان خبر بتواند شیوه گفتار مناسبی داشته باشد. گوینده باید صدا و لحن خود را با متن و مفهوم خبر هماهنگ کند.
یکی از اهداف گویندگی در رسانه، ایجاد تغییر است. تغییر در فکر مخاطب و بدون آمادگی نمی توان به چنین هدفی نایل شد. من من کردن، تردید در گفتار ، مکث های نابجا و طولانی، طرح مطالب غلط و گمراه کننده، اشتباه در انتخاب مفاهیم و کلمات، بدنبال کلمه گشتن، از جمله مواردی است که اعتبار گوینده را به سادگی خدشه دار میکند.
معنی در پیام نیست در ذهن مخاطب است و وظیفه گوینده پیوند پیام با ذهن مخاطب است به گونهای که پیام در ذهن او متناسب با نظر فرستنده، معنی شود. شخصیت گوینده هنر او میباشد که از عواطف، احساسات و آموختههای وی سرچشمه میگیرد. شخصیت گوینده عبارت از ترکیب شخصیت غریزی و شخصیت هنری اوست، یعنی آنچه را که فراگرفته با خصوصیات جسمی و غریزی خود تطبیق دهد و با در هم آمیختن آنها شخصیت جدیدی به وجود میآورد که شخصیت گوینده است.
یک گوینده برای ابراز شخصیت خود به 4 نکته اساسی باید توجه کند :
1- طبیعی بودن: اگر شخصی، دیگری را الگوی خود قرار دهد، هنر گویندگی، تقلیدی و بی ارزش میباشد.
2- شادابی و سرزندگی: البته این چیزی نیست که بتوان آن را به گوینده تزریق کرد.
3- صمیمیت : نباید فراموش کرد که صمیمی بودن با خودمانی و مهربان بودن فرق دارد، خودمانی حرف زدن با شنونده و نشان دادن خصوصیات بی جا، شنونده را بیزار میکند.
4- قابلیت انعطاف صدا : گوینده باید صفات و مشخصات را فقط از راه گوش به شنونده القاء کند و این کار سادهای نیست .
ایجاد ارتباط بین مخاطبین و رسانه ها بر عهده گویندگان است و پر واضح است که بدون این ارتباط هیچ هدفی تحقق نمی پذیرد